برای تبیین مبانی نظری عدالت ترمیمی و توجیه اهداف و برنامه های آن تاکنون نظریه های مختلفی از قبیل، «شرمساری باز اجتماعی کننده»، «کنترل اجتماعی»، « موجه انگاری جرم» و «الغاگرایی سیستم کیفری» از طرف جرم شناسان ارائه گردیده است. این مقاله ضمن نقد و بررسی اجمالی هر یک از این نظریه ها به تبیین ماهیت و مبنای دکترین «احیای نفس» که مهمترین مبنای انسان شناختی، جامعه شناختی و اخلاقی برای عدالت ترمیمی محسوب می شود و رابطه آن با عدالت ترمیمی می پردازد.